معنی فارسی a rush of blood to the head
B2این عبارت به معنای انجام کارهای ناگهانی و احساسی است که میتواند به تصمیمات بیفکر منجر شود.
A sudden impulsive reaction, often leading to reckless actions or decisions.
- IDIOM
example
معنی(example):
وقتی که آن تصمیم بیپروا را گرفت، این یک هجوم خون به سر بود.
مثال:
When he made that reckless decision, it was a rush of blood to the head.
معنی(example):
در لحظات خشم، اغلب هجوم خون به سر را تجربه میکنیم.
مثال:
In moments of anger, we often experience a rush of blood to the head.
معنی فارسی کلمه a rush of blood to the head
:
این عبارت به معنای انجام کارهای ناگهانی و احساسی است که میتواند به تصمیمات بیفکر منجر شود.