معنی فارسی a span

B1

مدت زمان یا فاصله‌ای که معمولاً بین دو نقطه یا رویداد اندازه‌گیری می‌شود.

A measure of length consisting of the distance between the tips of the thumb and little finger when extended.

example
معنی(example):

یک دوره پنج ساله می‌تواند تغییرات زیادی در زندگی یک شخص ایجاد کند.

مثال:

A span of five years can change a lot in a person's life.

معنی(example):

او عرض را با استفاده از فاصله دستش اندازه‌گیری کرد.

مثال:

He measured the width using a span of his hand.

معنی فارسی کلمه a span

: معنی a span به فارسی

مدت زمان یا فاصله‌ای که معمولاً بین دو نقطه یا رویداد اندازه‌گیری می‌شود.