معنی فارسی a sticky wicket

B2

وضعیتی دشوار یا پیچیده که خروج از آن سخت است.

A tricky or difficult situation, especially one that is hard to manage.

example
معنی(example):

او در طول مذاکرات در وضعیت دشواری بود.

مثال:

He was in a sticky wicket during the negotiations.

معنی(example):

وقتی پروژه شکست خورد، ما را در وضعیت دشواری قرار داد.

مثال:

When the project failed, it put us in a sticky wicket.

معنی فارسی کلمه a sticky wicket

: معنی a sticky wicket به فارسی

وضعیتی دشوار یا پیچیده که خروج از آن سخت است.