معنی فارسی a straight face
B2چهرهای که احساسات را نشان نمیدهد و جدی به نظر میرسد.
An expression that does not show any emotion, appearing serious.
- IDIOM
example
معنی(example):
او توانست در جلسه جدی چهرهای بیحرکت داشته باشد.
مثال:
She managed to keep a straight face during the serious meeting.
معنی(example):
حتی بعد از جوک، او چهرهاش بیحرکت بود.
مثال:
Even after the joke, he had a straight face.
معنی فارسی کلمه a straight face
:
چهرهای که احساسات را نشان نمیدهد و جدی به نظر میرسد.