معنی فارسی a-fucker-to-sick-tooth
B1حالت پزشکی که در آن فرد به شدت بیمار است و قادر به انجام فعالیتهای روزمره نیست.
A state of being unable to perform normal tasks due to illness.
- OTHER
example
معنی(example):
او آنقدر بیمار بود که نتوانست به سر کار برود.
مثال:
He was too sick to go to work.
معنی(example):
درد دندان آنقدر زیاد بود که نمیتوانستم تحمل کنم.
مثال:
The toothache was too much to handle.
معنی فارسی کلمه a-fucker-to-sick-tooth
:
حالت پزشکی که در آن فرد به شدت بیمار است و قادر به انجام فعالیتهای روزمره نیست.