معنی فارسی abaction
B1به معنای 'عملی که به صورت جداگانه انجام میشود و به عمل اصلی مربوط نیست'، در علوم اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرد.
A term used to denote an act performed separately from the main or primary action.
- OTHER
example
معنی(example):
اباکشن به عملی اشاره دارد که جدا از عمل اصلی انجام میشود.
مثال:
Abaction refers to an act done apart from the main action.
معنی(example):
در تحلیل فیلم، اباکشن میتواند به اعمالی اشاره کند که مکمل روایت داستان هستند.
مثال:
In film analysis, abaction may refer to actions that are supplementary to the storyline.
معنی فارسی کلمه abaction
:
به معنای 'عملی که به صورت جداگانه انجام میشود و به عمل اصلی مربوط نیست'، در علوم اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرد.