معنی فارسی abandon

B1

رها کردن، ترک کردن چیزی یا کسی به‌ویژه زمانی که دیگر نمی‌توانید یا نمی‌خواهید از آن استفاده کنید.

To leave something behind or give up on something.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت ماشین قدیمی خود را رها کند.

مثال:

He decided to abandon his old car.

معنی(example):

به سربازان دستور داده شد که پست‌های خود را ترک کنند.

مثال:

The soldiers were ordered to abandon their posts.

معنی فارسی کلمه abandon

: معنی abandon به فارسی

رها کردن، ترک کردن چیزی یا کسی به‌ویژه زمانی که دیگر نمی‌توانید یا نمی‌خواهید از آن استفاده کنید.