معنی فارسی abandonment
B1عمل ترک یا رها کردن چیزی، بهطور خاص به معنای ترک شخص یا مکان.
The act of leaving someone or something behind.
- NOUN
example
معنی(example):
ترک پروژه غیرمنتظره بود.
مثال:
The abandonment of the project was unexpected.
معنی(example):
مسائل قانونی اغلب ناشی از رها کردن کودک است.
مثال:
Legal issues often arise from child abandonment.
معنی فارسی کلمه abandonment
:
عمل ترک یا رها کردن چیزی، بهطور خاص به معنای ترک شخص یا مکان.