معنی فارسی abasements

B1

تحقیر، خفیف و پایین آوردن مقام یا شأن کسی.

The action of lowering someone in dignity or status.

example
معنی(example):

تحقیرهای مکرر او او را بسیار کوچک احساس می‌کرد.

مثال:

His repeated abasements made her feel very small.

معنی(example):

تحقیرهایی که او در دوران حرفه‌ای خود با آن‌ها مواجه شد، دشوار بود.

مثال:

The abasements he faced in his career were difficult to overcome.

معنی فارسی کلمه abasements

: معنی abasements به فارسی

تحقیر، خفیف و پایین آوردن مقام یا شأن کسی.