معنی فارسی abashless

B1

بی‌خجالت، بدون احساس شرم یا ناراحتی. به راحتی و بدون تردید در رفتار یا گفتار.

Without shame; unembarrassed; confident in behavior or speech.

example
معنی(example):

او در ارائه به طرز بی‌شرمی صحبت کرد.

مثال:

He spoke in an abashless manner at the presentation.

معنی(example):

طبیعت بی‌شرم او همه را در مهمانی تحت تأثیر قرار داد.

مثال:

Her abashless attitude impressed everyone at the party.

معنی فارسی کلمه abashless

: معنی abashless به فارسی

بی‌خجالت، بدون احساس شرم یا ناراحتی. به راحتی و بدون تردید در رفتار یا گفتار.