معنی فارسی abbaye
B1یک مجتمع مذهبی و کلیسای بزرگ که به راهبان اختصاص دارد.
An abbey, especially one housing members of a religious order.
- NOUN
example
معنی(example):
این آبای در قرن دوازدهم ساخته شده است.
مثال:
The abbaye was built in the 12th century.
معنی(example):
بازدیدکنندگان معمولاً از پنجرههای رنگی آبای تمجید میکنند.
مثال:
Visitors often admire the abbaye's stained glass windows.
معنی فارسی کلمه abbaye
:
یک مجتمع مذهبی و کلیسای بزرگ که به راهبان اختصاص دارد.