معنی فارسی abduced
B1مفهوم ابدو شده، به حالتی اشاره دارد که در آن چیزی از یک نقطه به دور کشیده میشود.
Describing something that has been drawn away or pulled back.
- VERB
example
معنی(example):
عضله در حین تمرین ابدو شده بود.
مثال:
The muscle was abduced during the exercise.
معنی(example):
او از مرکز صحنه ابدوزده شد.
مثال:
He was abduced from the center of the stage.
معنی فارسی کلمه abduced
:
مفهوم ابدو شده، به حالتی اشاره دارد که در آن چیزی از یک نقطه به دور کشیده میشود.