معنی فارسی abeam
B2در موقعیتی عمود بر خط حرکت، معمولاً به عنوان اشاره به موقعیت دریاهای باز.
At right angles to the centerline of a ship or boat.
- ADVERB
example
معنی(example):
قایق در کنار باد به سمت عمود در حال حرکت بود.
مثال:
The boat was sailing abeam from the wind.
معنی(example):
او در کنار کشتی ایستاده بود در حالی که آن در حال حرکت بود.
مثال:
He was standing abeam of the ship as it sailed.
معنی فارسی کلمه abeam
:
در موقعیتی عمود بر خط حرکت، معمولاً به عنوان اشاره به موقعیت دریاهای باز.