معنی فارسی aberrator
B2شخصی که باعث انحراف یا اشتباه در نتایج و اطلاعات میشود.
One who causes deviation or distortion.
- NOUN
example
معنی(example):
انحرافکننده مطالعه در مورد روشهای استفاده شده مورد سوال قرار گرفت.
مثال:
The aberrator of the study was questioned about the methods used.
معنی(example):
به عنوان یک انحرافکننده، او اغلب تفسیرهای کج و معوجی ارائه میداد.
مثال:
In his role as an aberrator, he often provided skewed interpretations.
معنی فارسی کلمه aberrator
:
شخصی که باعث انحراف یا اشتباه در نتایج و اطلاعات میشود.