معنی فارسی abet

B2

کمک کردن به شخصی برای انجام کاری، به‌ویژه عملی غیرقانونی.

To assist or encourage, especially in wrongdoing.

example
معنی(example):

وکیل به تلاش برای کمک به جرم متهم شد.

مثال:

The lawyer was accused of trying to abet the crime.

معنی(example):

او نمی‌خواست در تصمیمات بد دوستش کمک کند.

مثال:

He did not want to abet his friend’s bad decisions.

معنی فارسی کلمه abet

: معنی abet به فارسی

کمک کردن به شخصی برای انجام کاری، به‌ویژه عملی غیرقانونی.