معنی فارسی abidingly
B1به معنای به طور مداوم و پیوسته، به ویژه در زمینه پایبندی به اصول یا باورها است.
In a manner that is steadfast or enduring.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به اصول خود به طور پایدار پایبند است.
مثال:
He abides abidingly by his principles.
معنی(example):
آنها به طور پایدار برای ترویج صلح در منطقه خود کار میکنند.
مثال:
They work abidingly to promote peace in their area.
معنی فارسی کلمه abidingly
:
به معنای به طور مداوم و پیوسته، به ویژه در زمینه پایبندی به اصول یا باورها است.