معنی فارسی abintestate

B1

به حالتی اشاره دارد که فرد فوت کرده است بدون اینکه وصیتی برای تقسیم دارایی‌های خود گذاشته باشد.

Referring to the state of dying without a legal will.

example
معنی(example):

او بدون وصیت درگذشت و هیچ وصیتی به جا نگذاشت.

مثال:

He died abintestate, leaving no will behind.

معنی(example):

موارد بدون وصیت می‌تواند در مورد ارث و میراث پیچیده باشد.

مثال:

Abintestate cases can be complicated regarding inheritance.

معنی فارسی کلمه abintestate

: معنی abintestate به فارسی

به حالتی اشاره دارد که فرد فوت کرده است بدون اینکه وصیتی برای تقسیم دارایی‌های خود گذاشته باشد.