معنی فارسی abjudication
B1ابجودیکیشن، اقدام قانونی برای رد یا تأسیس یک حق یا حکم، معمولاً توسط دادگاه.
The decision of a court regarding a legal matter.
- NOUN
example
معنی(example):
تصمیم دادگاه در مورد این پرونده نهایی بود.
مثال:
The court's abjudication of the case was final.
معنی(example):
فرایند ابجودیکیشن چندین ماه طول کشید تا تکمیل شود.
مثال:
The abjudication process took several months to complete.
معنی فارسی کلمه abjudication
:
ابجودیکیشن، اقدام قانونی برای رد یا تأسیس یک حق یا حکم، معمولاً توسط دادگاه.