معنی فارسی abjure

C2

رها کردن یا کنار گذاشتن یک عقیده یا نظر، به‌خصوص به‌طور رسمی و با جدیت.

To formally reject or renounce a belief or opinion.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت که عقاید قبلی‌اش را برای یک شروع تازه کنار بگذارد.

مثال:

He decided to abjure his previous beliefs for a fresh start.

معنی(example):

در دادگاه، او مجبور شد هر ادعایی که ممکن است داشته باشد را کنار بگذارد.

مثال:

In court, she was forced to abjure any claims she might have had.

معنی فارسی کلمه abjure

: معنی abjure به فارسی

رها کردن یا کنار گذاشتن یک عقیده یا نظر، به‌خصوص به‌طور رسمی و با جدیت.