معنی فارسی ablative

B2

حالت دستوری که نشان دهنده حرکت یا جدایی است.

A grammatical case indicating separation or movement away from something.

example
معنی(example):

در دستور زبان، حالت ابلیتی نشان دهنده حرکت دور از چیزی است.

مثال:

In grammar, the ablative case shows movement away from something.

معنی(example):

حالت ابلیتی در درک جملات لاتین مهم است.

مثال:

Ablative is important in understanding Latin sentences.

معنی فارسی کلمه ablative

: معنی ablative به فارسی

حالت دستوری که نشان دهنده حرکت یا جدایی است.