معنی فارسی ablings
B1فعالیتهای شاد و اجتماعی، معمولاً مربوط به جشن و شادمانی.
Joyful gatherings or activities often related to celebration.
- NOUN
example
معنی(example):
آبلیگها در رویداد اجتماعی به خوبی برگزار شد.
مثال:
The ablings were in full swing at the community event.
معنی(example):
آبلیگهای دیشب شب را به یادماندنی کرد.
مثال:
Last night's ablings made it a memorable evening.
معنی فارسی کلمه ablings
:
فعالیتهای شاد و اجتماعی، معمولاً مربوط به جشن و شادمانی.