معنی فارسی abortive

B1

ناکام، ناتمام، به معنای ناموفق بودن در انجام یک کار.

Being unsuccessful or fruitless

example
معنی(example):

تلاش ناکام برای آغاز پروژه منجر به هدر رفتن منابع شد.

مثال:

The abortive attempt to initiate the project resulted in wasted resources.

معنی(example):

اقدامات ناکام در تغییر نتیجه مؤثر نبود.

مثال:

The abortive measures were not effective in changing the outcome.

معنی فارسی کلمه abortive

: معنی abortive به فارسی

ناکام، ناتمام، به معنای ناموفق بودن در انجام یک کار.