معنی فارسی about time

B1

زمان آن رسیده است، زمان انجام کاری است که باید زودتر انجام می‌شد.

A phrase used to indicate that something should have happened earlier.

example
معنی(example):

حدود زمان است که ما پروژه را آغاز کنیم.

مثال:

It's about time we started the project.

معنی(example):

حدود زمان است که تو برسی؛ ما نگران بودیم.

مثال:

It's about time you arrived; we were worried.

معنی فارسی کلمه about time

: معنی about time به فارسی

زمان آن رسیده است، زمان انجام کاری است که باید زودتر انجام می‌شد.