معنی فارسی aboveboard

B1

به معنای قانونی و شفاف، بدون پنهان‌کاری یا تقلب.

Honestly and openly; without any deception.

adjective
معنی(adjective):

In open sight; without trick, concealment, or deception.

مثال:

Fair and aboveboard.

example
معنی(example):

معاملات تجاری آن‌ها همیشه به صورت شفاف و قانونی انجام می‌شد.

مثال:

Their business dealings were always conducted in an aboveboard manner.

معنی(example):

او به من اطمینان داد که همه چیز در قرارداد کاملاً شفاف و قانونی است.

مثال:

He assured me that everything was aboveboard in the contract.

معنی فارسی کلمه aboveboard

: معنی aboveboard به فارسی

به معنای قانونی و شفاف، بدون پنهان‌کاری یا تقلب.