معنی فارسی abranchious
B1آبزی بیbranchious به ویژگیهایی اشاره دارد که فقدان آبشش به همراه دارد.
Referring to organisms that lack gills and have alternative means of respiration.
- OTHER
example
معنی(example):
ماهیهای abranchious برای رشد در آبهای غنی از اکسیژن تکامل یافتند.
مثال:
The abranchious fish evolved to thrive in oxygen-rich waters.
معنی(example):
این گونه به خاطر آبزیت بیbranchious و وابستگی به روشهای تنفسی دیگر قابل توجه است.
مثال:
This species is notable for being abranchious and dependent on other respiration methods.
معنی فارسی کلمه abranchious
:
آبزی بیbranchious به ویژگیهایی اشاره دارد که فقدان آبشش به همراه دارد.