معنی فارسی abreed

B1

در هم آمیختن، سازگار شدن، به خصوص در زمینه احساسات یا نظرات.

To adjust or adapt to a certain condition or situation, often in terms of emotions or opinions.

example
معنی(example):

سگ‌ها به نظر می‌رسد که به خوبی با یکدیگر دوست شده‌اند.

مثال:

The dogs seem to abreed well with each other.

معنی(example):

او سعی کرد که احساساتش را قبل از صحبت کردن به خوبی درک کند.

مثال:

He tried to abreed his feelings before speaking.

معنی فارسی کلمه abreed

: معنی abreed به فارسی

در هم آمیختن، سازگار شدن، به خصوص در زمینه احساسات یا نظرات.