معنی فارسی abruptly
B1 /ə.ˈbɹʌpt.li/به معنای انجام کاری به صورت ناگهانی یا بی‌مقدمه، بدون هرگونه هشدار یا پیش‌زمینه.
In a sudden, unexpected manner; quickly and without warning.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In an abrupt manner; without giving notice, or without the usual forms; suddenly; precipitously.
مثال:
The professor stopped her lecture abruptly when she noticed someone fall off their seat.
example
معنی(example):
جلسه به طور ناگهانی بدون هیچ هشداری پایان یافت.
مثال:
The meeting ended abruptly without any warning.
معنی(example):
او به طور ناگهانی مکالمه را ترک کرد و همه را شگفت‌زده کرد.
مثال:
He abruptly left the conversation, leaving everyone surprised.
معنی فارسی کلمه abruptly
:
به معنای انجام کاری به صورت ناگهانی یا بی‌مقدمه، بدون هرگونه هشدار یا پیش‌زمینه.
