معنی فارسی abscise

B1

به معنای جدا کردن یا برش دادن چیزی به طور کامل.

To cut off or remove completely; in biology, often used to refer to the removal of a part of a plant.

example
معنی(example):

جراح مجبور بود بافت آسیب‌دیده را جدا کند.

مثال:

The surgeon had to abscise the damaged tissue.

معنی(example):

به معنی جدا کردن یا به طور کامل حذف کردن است.

مثال:

To abscise means to cut off or remove completely.

معنی فارسی کلمه abscise

: معنی abscise به فارسی

به معنای جدا کردن یا برش دادن چیزی به طور کامل.