معنی فارسی abscond
B2فرار کردن بهخصوص بهطور ناگهانی و مخفیانه، معمولاً به منظور اجتناب از قانون.
To leave hurriedly and secretly, typically to avoid detection or legal prosecution.
- VERB
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت با پول دزدیده شده فرار کند.
مثال:
He decided to abscond with the stolen money.
معنی(example):
دزد قبل از آمدن پلیس فرار کرد.
مثال:
The thief absconded before the police arrived.
معنی فارسی کلمه abscond
:
فرار کردن بهخصوص بهطور ناگهانی و مخفیانه، معمولاً به منظور اجتناب از قانون.