معنی فارسی absenter
B1فردی که غایب است، به ویژه در زمینههای آموزشی یا شغلی.
A person who is absent; especially one who is expected to be present.
- NOUN
example
معنی(example):
غایب در طول سخنرانی اطلاعات مهمی را از دست داد.
مثال:
The absenter missed important information during the lecture.
معنی(example):
هر غایبی در گروه ملزم به ارائه گزارشی بود.
مثال:
Every absenter in the group was required to submit a report.
معنی فارسی کلمه absenter
:
فردی که غایب است، به ویژه در زمینههای آموزشی یا شغلی.