معنی فارسی absist

B1

خودداری کردن، از شرکت در یک فعالیت یا جلسه اجتناب کردن.

To refrain from participating in something.

example
معنی(example):

او به دلایل شخصی تصمیم گرفت از جلسه خودداری کند.

مثال:

He chose to absist from the meeting due to personal reasons.

معنی(example):

آنها از این رویداد خودداری خواهند کرد تا بر اولویت‌های دیگر تمرکز کنند.

مثال:

They will absist from the event to focus on other priorities.

معنی فارسی کلمه absist

: معنی absist به فارسی

خودداری کردن، از شرکت در یک فعالیت یا جلسه اجتناب کردن.