معنی فارسی absterse

B1

فعل به معنای پاک کردن یا تمیز کردن، بیش‌تر در زمینه‌های رسمی استفاده می‌شود.

A verb meaning to clean or wipe away, often used in formal contexts.

example
معنی(example):

او تلاش کرد که منطقه را قبل از بازرسی پاک کند.

مثال:

He tried to absterse the area before the inspection.

معنی(example):

مهم است که شواهد را در صحنه جرم پاک کنید.

مثال:

It's important to absterse the evidence at the crime scene.

معنی فارسی کلمه absterse

: معنی absterse به فارسی

فعل به معنای پاک کردن یا تمیز کردن، بیش‌تر در زمینه‌های رسمی استفاده می‌شود.