معنی فارسی abstrusion

C1

حالتی از ابهام و پیچیدگی که در آن مفاهیم واضح نیستند.

The state of being obscure or difficult to comprehend.

example
معنی(example):

ابهام ایده‌ها معمولاً به سردرگمی مردم عادی منجر می‌شود.

مثال:

The abstrusion of ideas often leads to confusion among laypeople.

معنی(example):

در این مناظره، ابهام زیادی در مورد موضوع اصلی وجود داشت.

مثال:

In the debate, there was a lot of abstrusion regarding the main topic.

معنی فارسی کلمه abstrusion

: معنی abstrusion به فارسی

حالتی از ابهام و پیچیدگی که در آن مفاهیم واضح نیستند.