معنی فارسی absume

B1

ادغام یا جمع‌آوری نظریات یا اطلاعات مختلف به یک چارچوب کلی.

To combine or integrate previously separated theories or findings into a cohesive whole.

example
معنی(example):

دانشمند تصمیم گرفت نظریه‌های قبلی را در کتاب جدیدش جمع‌آوری کند.

مثال:

The scholar decided to absume the previous theories in his new book.

معنی(example):

جمع‌آوری یافته‌ها به معنای ادغام آن‌ها در یک زمینه بزرگتر است.

مثال:

To absume findings means to integrate them into a larger context.

معنی فارسی کلمه absume

: معنی absume به فارسی

ادغام یا جمع‌آوری نظریات یا اطلاعات مختلف به یک چارچوب کلی.