معنی فارسی abu

A2

آبو، یک واژه غیررسمی برای پدر یا مرد مسن.

An informal term for father or an older man.

example
معنی(example):

آبوی او در جامعه شناخته شده بود.

مثال:

Her abu was well-known in the community.

معنی(example):

آبوی سازمان در این رویداد صحبت کرد.

مثال:

The abu of the organization spoke at the event.

معنی فارسی کلمه abu

: معنی abu به فارسی

آبو، یک واژه غیررسمی برای پدر یا مرد مسن.