معنی فارسی abuse

B1

استفاده نادرست یا غیرانسانی از چیزی یا فردی، مانند قدرت، مواد مخدر یا دیگر منابع.

Improper treatment or misuse of something or someone.

example
معنی(example):

سوءاستفاده از قدرت می‌تواند به عواقب جدی منجر شود.

مثال:

Abuse of power can lead to serious consequences.

معنی(example):

او سوءاستفاده‌ای که در محل کار مشاهده کرد را گزارش داد.

مثال:

He reported the abuse he saw in the workplace.

معنی فارسی کلمه abuse

: معنی abuse به فارسی

استفاده نادرست یا غیرانسانی از چیزی یا فردی، مانند قدرت، مواد مخدر یا دیگر منابع.