معنی فارسی abying

B2

به معنای عمیق و بی‌انتها به کار می‌رود.

Describing something very deep or profound.

example
معنی(example):

جریان رودخانه عمیق بود و شنا کردن دشوار بود.

مثال:

The current of the river was abyssal, making it hard to swim.

معنی(example):

آنها در ماجراجویی خود به غاری عمیق و وحشتناک رفتند.

مثال:

They explored an abyingly deep cave on their adventure.

معنی فارسی کلمه abying

: معنی abying به فارسی

به معنای عمیق و بی‌انتها به کار می‌رود.