معنی فارسی accentuated
B2تاکید شده، نمایان‌تر شده، به چیزی تأکید کرده است.
Made more noticeable or prominent.
- verb
verb
معنی(verb):
To pronounce with an accent or vocal stress.
معنی(verb):
To bring out distinctly; to make more noticeable or prominent; to emphasize.
معنی(verb):
To mark with a written accent.
example
معنی(example):
هنرمند در نقاشی‌اش سایه‌ها را برای ایجاد عمق بیشتر نمایان کرد.
مثال:
The artist accentuated the shadows in her painting to create depth.
معنی(example):
او احساس کرد که گزارش اهمیت کار گروهی را بیشتر کرده است.
مثال:
He felt that the report accentuated the importance of teamwork.
معنی فارسی کلمه accentuated
:
تاکید شده، نمایان‌تر شده، به چیزی تأکید کرده است.
