معنی فارسی accessively
B1به صورتی که اجازه میدهد دسترسی به اطلاعات یا منابع به راحتی انجام شود.
In a manner that permits or facilitates access.
- ADVERB
example
معنی(example):
این ویژگی به طور فراگیر در نرمافزار گنجانده شده بود.
مثال:
The feature was accessively integrated into the software.
معنی(example):
او به طور فراگیر دانش خود را در طول جلسه به اشتراک گذاشت.
مثال:
She accessively shared her knowledge during the meeting.
معنی فارسی کلمه accessively
:
به صورتی که اجازه میدهد دسترسی به اطلاعات یا منابع به راحتی انجام شود.