معنی فارسی accessorily
B1به شیوهای برای دستیابی که غیرمستقیم یا غیرضروری باشد.
In a manner that provides access, often indirectly.
- ADVERB
example
معنی(example):
او بهطور غیرمستقیم از طریق شبکه به فایلها دسترسی یافت.
مثال:
He accessed the files accessorily through the network.
معنی(example):
دادهها بهطور غیرمستقیم برای جلوگیری از تعارضات مستقیم در دسترس قرار گرفتند.
مثال:
The data was accessed accessorily to avoid direct conflicts.
معنی فارسی کلمه accessorily
:
به شیوهای برای دستیابی که غیرمستقیم یا غیرضروری باشد.