معنی فارسی accidie

C1

حالت افسردگی و بی‌تحرکی ناشی از یأس یا بی‌علاقگی.

A state of listlessness or dissatisfaction arising from a lack of interest or engagement.

example
معنی(example):

او احساس عمیق بی‌عملی کرد و برای پیدا کردن انگیزه مبارزه می‌کرد.

مثال:

He felt a deep sense of accidie, struggling to find motivation.

معنی(example):

بی‌عملی می‌تواند منجر به بی‌علاقگی به فعالیت‌هایی شود که قبلاً لذت‌بخش بودند.

مثال:

Accidie can lead to a lack of interest in activities once enjoyed.

معنی فارسی کلمه accidie

: معنی accidie به فارسی

حالت افسردگی و بی‌تحرکی ناشی از یأس یا بی‌علاقگی.