معنی فارسی accommodableness
B1قابلیت پذیرش، نشاندهنده توانایی سازگاری در شرایط مختلف یا با افراد دیگر.
The quality of being able to accommodate.
- NOUN
example
معنی(example):
قابلیت پذیرش محل برگزاری همه سازماندهندگان را تحت تأثیر قرار داد.
مثال:
The accommodableness of the venue impressed all the organizers.
معنی(example):
ما از قابلیت پذیرش ترتیبات سپاسگزاری کردیم.
مثال:
We appreciated the accommodableness of the arrangements.
معنی فارسی کلمه accommodableness
:
قابلیت پذیرش، نشاندهنده توانایی سازگاری در شرایط مختلف یا با افراد دیگر.