معنی فارسی account for
B1حساب کردن به معنی توضیح دادن یا برآورد کردن یک موضوع خاص است.
To consider or include something in a calculation or explanation.
- VERB
example
معنی(example):
شما باید همه هزینههای خود را حساب کنید.
مثال:
You need to account for all your expenses.
معنی(example):
ما باید زمان خود را هنگام برنامهریزی پروژه حساب کنیم.
مثال:
We must account for our time when planning the project.
معنی فارسی کلمه account for
:
حساب کردن به معنی توضیح دادن یا برآورد کردن یک موضوع خاص است.