معنی فارسی accountkeeper
B1نگهدارنده حساب، شخصی است که مسئولیت سرپرستی سوابق مالی را داشته و از دقت آنها اطمینان حاصل میکند.
A person in charge of maintaining financial records in an organization.
- NOUN
example
معنی(example):
نگهدارنده حساب اطمینان حاصل میکند که همه تراکنشها ثبت شدهاند.
مثال:
The accountkeeper ensures all transactions are recorded.
معنی(example):
بودن یک نگهدارنده حساب نیازمند دقت در جزئیات است.
مثال:
Being an accountkeeper requires attention to detail.
معنی فارسی کلمه accountkeeper
:
نگهدارنده حساب، شخصی است که مسئولیت سرپرستی سوابق مالی را داشته و از دقت آنها اطمینان حاصل میکند.