معنی فارسی accrescence

B1

رشد یا افزایش تدریجی، به ویژه در مورد گیاهان یا موجودات زنده.

The process of growing or increasing in size or value.

example
معنی(example):

رشد گیاه در بهار قابل مشاهده است.

مثال:

The accrescence of the plant is visible in the spring.

معنی(example):

آنها رشد تدریجی مرجان را در طول سالها مستند کردند.

مثال:

They documented the accrescence of coral over the years.

معنی فارسی کلمه accrescence

: معنی accrescence به فارسی

رشد یا افزایش تدریجی، به ویژه در مورد گیاهان یا موجودات زنده.