معنی فارسی accrescent
B2افزایش یابنده، به ویژه در مورد رشد و توسعه.
Increasing or growing, especially in relation to development.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رشد اکرسنت گیاه قابل توجه بود.
مثال:
The accrescent growth of the plant was noticeable.
معنی(example):
کودکان در مرحلهای اکرسنت از رشد قرار دارند.
مثال:
Children are in an accrescent phase of development.
معنی فارسی کلمه accrescent
:
افزایش یابنده، به ویژه در مورد رشد و توسعه.