معنی فارسی accruement
B1فرآیند انباشته شدن یا جمع شدن چیزی، نظیر دانش یا پول.
The process of accruing or gathering, often referring to financial or educational contexts.
- NOUN
example
معنی(example):
جمعآوری دانش برای رشد ضروری است.
مثال:
The accruement of knowledge is essential for growth.
معنی(example):
جمعآوری بهره کل مبلغ بدهی را افزایش خواهد داد.
مثال:
The accruement of interest will increase the total amount owed.
معنی فارسی کلمه accruement
:
فرآیند انباشته شدن یا جمع شدن چیزی، نظیر دانش یا پول.