معنی فارسی accusativeness
B1ویژگی یا حالت اتهامزنی، بیانگر نوعی صحبت یا عملکرد است که در آن فرد دیگری متهم میکند.
The quality of being accusatory.
- NOUN
example
معنی(example):
اتهامزنی او موجب شد که بحث گرم شود.
مثال:
Her accusativeness made the argument heated.
معنی(example):
اتهامزنی تیم به یکدیگر منجر به درگیری شد.
مثال:
The team's accusativeness towards each other resulted in conflict.
معنی فارسی کلمه accusativeness
:
ویژگی یا حالت اتهامزنی، بیانگر نوعی صحبت یا عملکرد است که در آن فرد دیگری متهم میکند.