معنی فارسی acervately

B1

به صورت آسرولات، به منظور بیان انباشت یا چیدمان در یک مکان خاص.

In a manner that is gathered or piled.

example
معنی(example):

او سنگ‌ها را به شکل آسرولات در باغ قرار داد.

مثال:

He acervately placed the stones in the garden.

معنی(example):

کتاب‌های به شکل آسرولات مرتب به نظر می‌رسیدند.

مثال:

The acervately arranged books looked very neat.

معنی فارسی کلمه acervately

: معنی acervately به فارسی

به صورت آسرولات، به منظور بیان انباشت یا چیدمان در یک مکان خاص.