معنی فارسی acetylcholine
B1استیلکولین، انتقالدهنده عصبی که در سیستمهای عصبی وجود داشته و در انتقال سیگنالها نقش دارد.
A neurotransmitter that plays a vital role in muscle movement and cognitive functions.
- NOUN
example
معنی(example):
استیلکولین، یک انتقالدهنده عصبی است که در انقباض ماهیچهها نقش دارد.
مثال:
Acetylcholine is a neurotransmitter involved in muscle contraction.
معنی(example):
نقش استیلکولین در سیستم عصبی بسیار حیاتی است.
مثال:
The role of acetylcholine is critical in the nervous system.
معنی فارسی کلمه acetylcholine
:
استیلکولین، انتقالدهنده عصبی که در سیستمهای عصبی وجود داشته و در انتقال سیگنالها نقش دارد.